من و یک عمر جنگ و انکار ترس بیبابایی
تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۰۷۳۹۷
خبرگزاری فارس - تهران، سمیه شاکریان؛ بابا هیچ وقت زنگ نمیزد. صدای موتورش، همان صدای زنگ در بود. هر وقت صدای موتورش میآمد میدویدم توی حیاط و در آهنی سفید و بزرگ را باز میکردم. هرم داغی اگزوز موتور، از کنار ساق پایم رد میشد و من دنبال موتور بابا میدویدم تا خودم را توی بغلش رها کنم و گرمایش را توی جانم بریزم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بابا پشت در نبود
یکی از شبهای هفتهشت سالگیام بود. هنوز صدای دوست داشتنی موتورش را نشنیده بودم. خیلی دیر بود. آنقدر که مامان، سفره را انداخت و شام را کشید. آخرین لقمه غذا گوشه لپم جا خوش کرده بود که صدای موتورش آمد. دویدم و طبق معمول در را چهارتاق باز کردم. اما داغی اگزوز را حس نکردم. بابا پشت در نبود. بابا دوستش را با موتور خودش فرستاده بود تا بستهای را به مامان بدهد و بگوید که چند روزی را ماموریت است.
بوسه خداحافظی رزمنده قبل از عزیمت به جبهه-تهران، خیابان جمهوری اسلامی-1365
ما آن روزها تلفن نداشتیم و موتور بابا علاوه بر زنگ در، کار تلفن را هم انجام میداد. روسری روی سرم نبود. کلهام را از کنار در بیرون بردم، طوری که تنهام پشت در باشد. به خیال خودم اینطوری حجابم رعایت میشد. بسته را از او گرفتم و در را محکم به هم کوبیدم. چند دقیقهای پشت در ماندم و لقمه و بغض را با هم فرو دادم. برگشتم توی اتاق. بسته را دادم به مامان و دست به سینه و چهار زانو کنار سفره نشستم. بابا خیلی از شبها خانه نیامده بود، اما آن شب هنوز هم برایم یک طور خاصی زنده و پر از سوال است.
نمیدانم شاید آن روز میخواستم چیزی را نشان بابا بدهم، اما خوب یادم هست که دلم برایش به اندازه یک کنجشگ، کوچک شده بود. چون موقع خواب، این را به مامان گفتم و چون هنوز یادم هست. رنگیِ رنگی. من آن روزها نمیدانستم بابا کجاست و چه میکند اما هیچ وقت به نبودنش فکر نکردم. به این که نامم برود توی لیست فرزندان شهدا. از بی بابایی میترسیدم. یک شبهایی که خانه بود بلند میشدم و نفس کشیدنش را نگاه میکردم.
عزاداری بر مقبره یکی از شهدای عملیات بیتالمقدس-اهواز، آرامگاه شهدای شهر-خرداد 1361
با این ترس درگیر بودم
آن روزها نمیدانستم که به فوبیای از دست دادن عزیزان مبتلا هستم. چیزی که در من به یک اختلال تبدیل شده بود. به شدت با این ترس درگیر بودم. خوابهای بد میدیدم. آن کابوسها هم هنوز گاهی توی ذهنم چرخ میزند. آن روزها این را هم نمیفهمیدم که باباها یکی یکی دارند جای هم را میگیرند. همت، برونسی، خرازی و این آخرترها حاج قاسم و حججی و ...
من دختر سالهای جنگم. آن روزهایی را که موشک باران میشد و مامان توی گوشمان پنبه میگذاشت تا صداها از خواب بیدارمان نکند را یادم نمیرود. روزهایی که مدرسههایمان تعطیل شد. روزهایی که توی پناه زیرزمین سنگر میگرفتیم و آژیر قرمز را که میزدند دلمان پاره پاره میشد. بزرگتر هم که شدم باز جنگ بود. جنگی که هیچ وقت دست از سر ما برنداشته و برنمیدارد. از سرمان دست برنمیدارد مگر. بله کاری بکنیم. از سر ما و همسایههایمان، عراق و سوریه و ... منتها این روزها با آن روزها خیلی فرق دارد.
پناهگاه زیر زمینی دبیرستان شرف -تهران، امیریه-اسفند 1366
چه کسی شک دارد؟
امروز باباهای همه همسایهها آمدهاند کمک. همه توی یک تیم کار میکنند. همه برای یک هدف جان میدهند. و من همیشه یک چیزی برایم سوال است. از کجا که امام خمینی، آن روز موقع کوبیدن میخ انقلاب اسلامی توی این خاک، این روزها را ندیده باشد؟ از کجا که همان جمله «راه قدس از کربلا میگذرد» تعبیر نشود؟ چه کسی شک دارد؟ چه کسی میتواند بگوید نمیشود؟ حتما میشود.
باباهای ما بچههای جبهه مقاومت، خیلی با باباهای جبهههای دیگر فرق دارند. باباهایی که ندیدمشان اما میدانم بابایی کردنشان الگوی دیگری دارد. یک بابایی از آن سر دنیا خانوادهاش را میگذارد و میآید این سر دنیا تا یکی از باباهای این سر دنیا را بکُشد. و یک دختری مثل من که میترسد دیگر صدای موتور بابایش را نشنود، چه این سر کره زمین، چه آن سرش. ما با هم فرق داریم؟ بله داریم.
اشتیاق مردم و خانواده یک اسیر ایرانی برای دیدار وی-تهران، نارمک-مرداد1369
ترسمان را کوچک میکنیم
خیلی دلم میخواهد بدانم آن بابا چه توجیهی برای جنگ رفتن به دخترش میدهد؟ خودش را چطوری راضی میکند؟ به هرحال ما بچهها میترسیم اما ترسمان را کوچک میکنیم و میگذاریمش یک گوشهای تا به کارهای بدش فکر کند! و بعد خودمان را گره میزنیم به بزرگیهای باباهایی که برای نجات آن دخترک یتیم گریان، گرسنگی میکشند، شبها نمیخوابند، دخترشان را نمیبینند و بعد جانشان را هم ...
راستش ترسها هنوز هم با من هستند. حسشان میکنم. رگهای از ترس با من رشد کرده و بزرگ شده، اما یک جورهایی به انکار کردنش رسیدهام. تا میخواهد بیاید و در کُنجش را باز کند و سرک بکشد، در را مثل همان در بزرگ سفید خانهمان به رویش میبندم و سراغش را نمیگیرم.
بوسه مادر بر چهره فرزند در لحظهی جدایی-تهران، پایگاه مالک اشتر-1363
بابای من ...
بابای من هنوز هم یک شبهایی خانه نیست. ماموریتش این روزها مراقبت از پدرش است. هر شب که به مامان زنگ میزنم تا حال و احوال کنم، سراغش را میگیرم. نمیدانم چرا گوشیام را برنمیدارم و خودم به او زنگ نمیزنم؟ عادت کردهام به ندیدنش؟ یا عادت کردهام با واسطه حالش را بپرسم؟ انگار این عادت هم یکی از دیگر عادات ما بچههای جبهه مقاومت است. نمیدانم.
وداع دختر شهید مدافع حرم سعید انصاری با پیکر پدر-تهران، معراج شهدا-1397
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: روز پدر ولادت امیرالمومنین امام علی ع پ جبهه مقاومت مدافعان حرم صدای موتور آن روزها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۰۷۳۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گزارشی از سریالهای در حال ساخت نمایش خانگی/ کدام کارگردانان این روزها مشغول کارند؟
این روزها در شبکه نمایش خانگی از نظر ژانری با سریالهایی مواجه هستیم که اغلب مضمونی پلیسی، معمایی و اجتماعی دارند .سریال «ازازیل» ساخته حسن فتحی، فصل سوم از سریال «زخم کاری»، «بی عاطفه» کمال تبریزی و سریال «پوکر» به کارگردانی رضا دادویی، از جمله آثاری هستند که با مضامین اجتماعی این روزها در شبکه نمایش خانگی در حال تولید هستند.
در این بین ساخت سریالهای «در انتهای شب» آیدا پناهنده، «بلیط یک طرفه» به کارگردانی پوریا حیدری و «بازنده» به کارگردانی امین حسینپور نیز به اتمام رسیده و هنوز وضعیت انتشار آنها در شبکه نمایش خانگی مشخص نشده است.
«زخم کاری۳» و تاکید بر حضور جواد عزتی و شخصیتهای اصلی
سریال «زخم کاری» این روزها به کارگردانی محمدحسین مهدویان در حال تولید است و بهزودی بعد از دریافت مجوز انتشار در سبد محتوایی شبکه نمایش خانگی قرار میگیرد. به گفتهی این کارگردان همه شخصیتهای اصلی از جمله جواد عزتی در این فصل حضور دارند.
با تاکید مهدویان بر حضور بازیگران اصلی این سریال در فصل سوم، به نظر میرسد مخاطب در فصل جدید دیگر شاهد حضور سایهوار مالک (جواد عزتی) در جریان قصه نباشد؛ روندی که در فصل دوم انتقادهای زیادی به همراه داشت.
جواد عزتی، رعنا آزادیور، کامبیز دیرباز، الناز ملک از بازیگران اصلی فصل سوم «زخم کاری» هستند.
اما بر اساس آنچه منتشرشده داستان فصل سوم «زخم کاری» همچون فصل اول و دوم، بر اساس یکی از نمایشنامههای ویلیام شکسپیر طراحی شده و گفته شده منبع اقتباس فصل سوم نمایشنامه «ریچارد سوم» است. محمدحسین مهدویان فصل اول این مجموعه را بر اساس نمایشنامه «مکبث» و فصل دوم را بر اساس نمایشنامه «هملت» ساخت.
انتشار فصل نخست «زخم کاری» از خرداد ۱۴۰۰ در شبکه نمایش خانگی شروع شد که سانسورها در مقاطعی صدای اعتراض سازندگان و بیننده را درآورد و حتی وقفهای در انتشار را موجب شد.
پس از پایان فصل نخست، گمانهزنیها دربارهٔ ساخت فصل دوم مطرح شد. در خرداد ۱۴۰۲ فصل دوم تحت عنوان «بازگشت» به تهیهکنندگی محمدرضا تختکشیان و کارگردانی محمدحسین مهدویان تولید و منتشر شد و کامبیز دیرباز، مهران غفوریان و الناز ملک هم از جمله هنرپیشههای جدیدی بودند که به جمع بازیگران قبلی پیوستند.
با توجه به فاصله زمانی تولید و تدوین، گویا قرار است «زخم کاری ۳» در تابستان سال ۱۴۰۳ پخش میشود. ضمن اینکه همانند فصل دوم که زخم کاری؛ «بازگشت» نام داشت، فصل سوم هم زیرعنوان دیگری خواهد داشت، ولی هنوز نهایی نشده است.
«ازازیل» حسن فتحی پلیسی است؟
سریال «ازازیل» حسن فتحی نیز این روزها بعد از حواشی جزئی در بدو کار، طبق اعلام عوامل در حال تصویربرداری است و اخیرا هم از سوی ساترا مجوز تولید گرفته است.
حسن فتحی که چندسالی را به کارگردانی سریال تاریخی «جیران» گذراند، حالا در حال تولید «ازازیل» در شبکه نمایش خانگی است و هنوز زمان انتشار آن اعلام نشده است.
از پریناز ایزدیار و مریلا زارعی به عنوان بازیگران این سریال یاد شده است. ایزدیار پس از «شهرزاد»، «جیران» و «زمانه» در چهارمین همکاری با حسن فتحی نقش اصلی زن سریال را بازی میکند و مریلا زارعی پس از حضور در «جیران» و فیلم «کیفر»، سومین همکاریاش با حسن فتحی را تجربه میکند. همچنین پیمان معادی، بهرنگ علوی، بابک حمیدیان از جمله بازیگران اصلی این سریال هستند.
«بیعاطفه» کمال تبریزی در دست تولید
کمال تبریزی که تا چندی قبل سریال «سرزمین مادری» را روی آنتن تلویزیون داشت، این روزها هم سریال جدیدی با عنوان «بی عاطفه» را در دست تولید دارد.
این سریال توسط امیرعباس پیام نگارش شده و تهیهکنندگی آن را محمدصادق میرکریمی برعهده دارد. رضا کیانیان، مریلا زارعی، بهاره افشاری، بهاره کیان افشار و حامد بهداد از جمله بازیگرانی هستند که در این سریال به ایفای نقش میپردازند.
مجموعه «ابله» به کارگردانی کمال تبریزی اولین تجربه این کارگردان سینما و تلویزیون در شبکه نمایش خانگی محسوب میشود؛ سریالی که در آن مجموعه بازیگرانی چون مهران احمدی، هانیه توسلی، احمد مهرانفر، بهنام تشکر، شبنم مقدمی، بهادر مالکی، محسن تنابنده، سیامک صفری، یکتا ناصر و مجید صالحی به ایفای نقش پرداختند با این حال با اقبال زیادی مواجه نشد.
«پوکر» رضا دادویی
سریال «پوکر» به کارگردانی رضا دادویی و تهیهکنندگی مجید مولایی در دست تولید است.
به گفتهی مجید مولایی سریال «پوکر» در مرحلهی پیش تولید است و هنوز کلید نخورده. پیش از این حضور شهاب حسینی، لاله مرزبان و میرسعید مولویان در این سریال قطعی شده بود. امین حیایی و نیکی کریمی نیز به گروه بازیگران سریال «پوکر» اضافه شدهاند.
رضا دادویی کارگردانی «چشم سوم»، «لونه شغال»، «تعبیر خواب»، «مواجهه» و نمایش «به مناسبت ورود اشکان» ... را برعهده داشته است.
آیدا پناهنده و سریال «در انتهای شب»
سریال «در انتهای شب» به کارگردانی آیدا پناهنده و بازی پارسا پیروزفر، هدی زینالعابدین بهزودی از شبکه نمایش خانگی پخش شود. سریال ۹ قسمتی «در انتهای شب» اولین حضور آیدا پناهنده در شبکه نمایش خانگی است.
آیدا پناهنده و ارسلان امیری نویسندگان فیلمنامه و محمد یمینی تهیهکننده «در انتهای شب» هستند.
ساخت این مینیسریال ۹ قسمتی به پایان رسیده اما هنوز خبری از انتشار آن نیست.
آیدا پناهنده پیش از این فیلمهای «ناهید»، «اسرافیل»، «تی تی» و... را کارگردانی کرده است.
منبع: خبرگزاری ایسنا